دلنوشته زینت حسین پور

سلام به همکلاسیهای سابق و دوستان و همکاران جدید

دیدار دوباره در دنیای مجازی مبارک

یادش بخیر روزهای اول دانشگاه نمیدونستیم به هم سلام کنیم یا نکنیم.

یادش بخیر اقای پیروتی مچ من و لیلا را در بازار شمس گرفت.یادش بخیر اقای موسوی در کلاس استاد عربی را از داخل کلاس میزد اون بیچاره هم همش میگفت بفرمایید.یادش بخیر زیور به خودش میگفت ملکه و دست به سیاه و سفید نمی زد.یادش به خیر به عایشه میگفتیم رزق و روزی.یادش بخیر به همکلاسیهای پسر میگفتیم عتیقه ها .یادش بخیر سر کلاس دکتر اصفهانیان نوبتی میرفتیم کسایی که کلاس 8 صبح میرفتن می اومدن بقیه رو بیدار میکردن برن کلاس 10 و خودشون دوباره میخوابیدن.یادش بخیر شکوفه تا ترم اخر میگفت انصراف میدم..یادش بخیر زینب کرمانشاهی زیبا با عاشقای سینه چاک.یادش بخیر دکتر نائبیان میگفت ادرس زن روژه گارودی را هم داره.یادش بخیر بچه ها جوانیهایمان.یاد باد انکه سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[ یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, ] [ 12:38 ] [ فارغ التحصیلان ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد